سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ساحل علم

ارتباط عزتنفس با خودپنداره و خود ایدهآل

به مجموعه ویژگیهایی که یک فرد برای توصیف خودش به کار می‌برد خودپنداره یک فرد می‌گویند. خودپنداره با عزت ‌نفس متفاوت است. مثلاً شاید فردی خود را یک پزشک خوب، علاقمند به مطالعه کتاب‌های علمی، برادر احمد دارای موهای مشکی و با وزنی حدود 75 کیلوگرم بداند که مجموعه این ویژگیها خودپنداره این آقا می‌گویند، یا خودپنداره این فرد را تشکیل می‌دهند ولی عزت‌نفس عبارت است از میزان ارزشی که اطلاعات درون خودپنداره برای فرد دارد و از اعتقادات فرد در مورد تمام صفات و ویژگیهایی که در او هست سرچشمه می‌گیرد مثلاً اگر در مورد این آقا وزن 75 کیلوگرمی ارزش زیادی داشته باشد ولی فاصله زیادی بین آنچه که می‌خواهد و آنچه که هست باشد وی از پائین بودن عزت‌نفس خود رنج می‌برد و یا فرضاً‌داشتن موهای مشکی، علاقمند به موهای خرمایی و یا با داشتن مدرک دکترای عمومی، علاقه و ارزش زیادی به گرفتن تخصص در یکی از رشته‌های پزشکی داشته باشد، این وضعیت نیز صادق است و او از کمبود عزت نفس رنج می‌برد. با این وجود احتمال دارد توانایی بدنی و محبوبیت همین فرد در میان دوستانش بیشتر از موارد دیگری باشد که ذکر کردیم. حال اگر وی در هر دو زمینه ممتاز باشد (موفقیت تحصیلی و محبوبیت) عزت نفس او بالا خواهد بود (علیپور، بیژن، 1375).

بنابراین به تعبیری بهتر می‌توان گفت که عزت‌نفس هر فردی (خود ارزشیابی مثبت) براساس ترکیبی از اطلاعات عینی در مورد خودش و ارزش‌های ذهنی که برای آن اطلاعات قائل است پایه گذاری شده است. از جنبه‌ای دیگر فاصله بین خود ادراک شده و خود ایده‌آل نیز می‌تواند میزان عزت‌نفس یک فرد را محک بزند. خود ادراک شده یا همان خودپنداره یک موقعیت عینی است که می‌تواند درباره مهارت‌ها، صفات و ویژگیهایی که در یک فرد وجود دارد بحث کند. اما خود ایده‌آل یا خود آرمانی عبارت است از تصوری که یک فرد دوست دارد در مورد خودش داشته باشد یا به آن برسد و همانگونه باشد. البته واضح است که این ضرورتاً خیالبافی و بی‌معنی نیست. فرضاً اینکه شخصی بخواهد مدیرعامل شرکتی شود و یا با سواد شود این یک خواست صادقانه و منطقی است و فرد می‌تواند با تلاش و کوشش به آن برسد (علیپور، بیژن، 1375).

اگر خودپنداره یا همان خودادراک شده و خود ایده‌آل با هم منطبق باشد فرد از عزت‌نفس بالایی برخوردار خواهد بود. برعکس اگر فاصله زیادی بین این دو باشد عزت‌نفس وی کاهش یافته و خود ارزشمندی منفی افزایش می‌یابد. به عنوان مثال فردی که دارای مدرک تحصیلی بالایی است و موقعیت شغلی خوبی هم دارد برای خود ارزش مثبتی در نظر می‌گیرد اما فردی که می‌خواهد شخص متخصص و معروفی در ارتوپدی شود ولی شکست‌های پی‌درپی تحصیلی دارد از عزت نفس پایینی برخوردار خواهد بود (علیپور، بیژن، 1375).

خودپنداره و به تبع آن عزت‌نفس براساس ترکیبی از مسائل و موضوعاتی که در زندگی برای ما اهمیت دارند ساخته شده است. به عنوان مثال یک کودک تجاربی را که در زمینه‌های ورزشی، آموزشگاهی و دوست‌یابی داشته و در آنها به موفقیت‌هایی نائل شده است بیان می‌کند. عز‌ت‌نفس این کودک به اهمیتی که او برای هر کدام از موارد نام برده قائل است بستگی دارد.

اصولاً اگر کودک زمینه‌هایی را که در آنها فعالیت داشته است با ارزش بداند عزت‌نفس کلی او بالا خواهد بود در حالی که اگر وی آن زمینه‌ها را بی‌ارزش بداند عقاید منفی در مورد خودش خواهد داشت. بعضی افراد برای توانائیها یا ظرفیت‌های خوبی که دارند ارزش قائل نیستند و در مقابل برای آنچه که فاقد آن هستند و یا به نسبت کمتری از آن برخوردارند ارزش فراوانی قائل می‌شوند روشن است که اینگونه افراد مشکلات بیشتری در ارتباط با عزت‌نفس کلی خواهند داشت (علیپور، بیژن، 1375).

به طور کلی عزت‌نفس از جنبه‌های مختلف اجتماعی، تحصیلی، خانوادگی و … قابل بررسی است اگر فرد در هر کدام از اینها دچار فاصله بین آنچه که می‌باشد (خودپنداره یا خود ادراک شده) با آنچه که می‌خواهد باشد (خود آرمانی یا ایده‌آل) بشود، وی دچار عزت‌نفس پایین می‌گردد که باید با توجه به شناخت تک‌تک این موارد در برطرف کردن آنها همت گذاشته شود در غیر این صورت احتمال ابتلا به اختلالاتی همچون افسردگی، بی‌حالی، پوچی، اضطراب،‌ترس، … بسیار زیاد است (علیپور، بیژن، 1375).